روز وصال

ساخت وبلاگ
دروغ گفتن یعنی عامدانه دیگران را گمراه کردن، آن هم زمانی که آنها انتظار سخنی صادقانه دارند. این معیار شعبده بازان، پوکربازان و دیگر فریب کارانی از این دست را معاف می‌کند. در عین حال چشم‌اندازی اجتماعی و روانشناختی به دست می‌دهد که شکل کلی‌اش را به راحتی می‌توان بازشناخت. افراد دروغ می‌گویند برای اینکه دیگران را به باورهایی برسانند که حقیقت ندارد. هرچه عواقب این باورها بیشتر و بزرگتر باشد - یعنی هرچه خوشی و آسایش شخصی بستگی بیشتری به درکی درست از جهان داشته باشد - آن دروغ هم عواقب ناگوار بیشتر و بزرگتری خواهد داشت. روز وصال...
ما را در سایت روز وصال دنبال می کنید

برچسب : سخنی زیبا از امام حسین,سخنی زیبا از کوروش کبیر,سخنی زیبا از امام علی, نویسنده : 3rozevesalf بازدید : 164 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 19:06

براي زيستن دو قلب لازم استقلبي که دوست بدارد ، قلبي که دوستش بدارندقلبي که هديه کندقلبي که بپذيردقلبي که بگويدقلبي که جواب بگويدقلبي براي من ، قلبي براي انساني که من مي‌ خواهمتا انسان را در کنار خود حس کنمدرياهاي چشم تو خشکيدني استمن چشمه يي زاينده مي خواهمپستان هايت ستاره هاي کوچک استآن سوي ستاره من انساني مي خواهمانساني که مرا برگزيندانساني که من او را برگزينمانساني که به دست هاي من نگاه کندانساني که به دست هايش نگاه کنمانساني در کنار منتا به دست هاي انسان نگاه کنيمانساني در کنارم، آينه يي در کنارمتا در او بخندم ، تا در او بگريم روز وصال...
ما را در سایت روز وصال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3rozevesalf بازدید : 105 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 19:06

آتش زدن به یک “سرنوشت”
کبریت نمی خواهد که !!
“پـــا” می خواهد …
که لگد بزنی به همه دارایی یک نفر …
و …
بـــــــــروی .. !!
.
.
.
هوا بارانی ست ولی شیشه ؛ چرا بخار نمیگیری ؟
نترس ؛ رفت … دیگر اسمش را رویت نمی نویسم !

روز وصال...
ما را در سایت روز وصال دنبال می کنید

برچسب : آتش زدن به یک سرنوشت, نویسنده : 3rozevesalf بازدید : 144 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 19:05

من به نوشتن ناگزیرم و از آن هراسم نیست... مینویسم تا خالی شوم از بغض نشکسته... مینویسم برای دلم دلی که بی گناه شکست و کسی نوش دارویی هم نشد برای تسکین دردش دردی که میرنجاند تمام وجودم را کسی بود که برای بود من ، همه وجودم شد اما رفت برای بود دیگری من بودم و دلم و تنها خاطراتش... تو را قسم میدهم مخاطب نوشته هایم ، به خدایی که در همین نزدیکیست تا تکلیفت با دلت مشخص نیست به دایره قسمت کسی پا نگذار...   دل نوشته مجید سلامی   روز وصال...
ما را در سایت روز وصال دنبال می کنید

برچسب : دلنوشته ی من,دلنوشته ی من تنها,دل نوشته ی من به امام حسین, نویسنده : 3rozevesalf بازدید : 127 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 19:05

مــن مغـــرورم
رقیب ببینم نمیجنگم...
پا روی عشق و احساسم میگذارم
و میدان را خالی میکنم...
آهویی که به کفتار چشمک بزند
لیاقت ندارد
زیر سایه "شـــــیــر"
زندگی کند !

روز وصال...
ما را در سایت روز وصال دنبال می کنید

برچسب : من مغرورم,من مغرورم چون,من مغرورم اس ام اس, نویسنده : 3rozevesalf بازدید : 135 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 19:05

به دنبال مخاطب خاص نوشته هایم نگرد...

دیریست مخاطب ندارد نوشته هایم...

ای رهگذر همین که مرا میخوانی خاص میشوی

نوشته هایم سنگین است

طعم تلخی اش گلویت را میزند

بخوان مرا ، نترس نمک گیر نمیشوی

نمک نوشته هایم همان بغضی است  که در گلو دارم و قورتش دادم

و حالا همان بغض و نمک میجوشد درونم را...

بخوان مرا رهگذر...

 

دلنوشته : م سلامی

روز وصال...
ما را در سایت روز وصال دنبال می کنید

برچسب : دلنوشته های دلنشین,دلنوشته های زیبا,دلنوشته های عاشقانه, نویسنده : 3rozevesalf بازدید : 104 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 19:05

لذت دنیا... داشتن کسی ست که دوست داشتن را بلد است. به همین سادگی...! این روزها گفتن دوستت دارم! انقدر ساده است که میشود انرا از هر رهگذری شنید! اما فهمش... یکی از سخت ترین کارهای دنیاست سخت است اما زیبا! زیباست برای اطمینان خاطر یک عمر زندگی تا بفهمی و بفهمانی... هر دوره گردی لیلی نیست... هر رهگذری مجنون... و تو شریک زندگی هر کسی نخواهی شد! تا بفهمی و بفهمانی... اگر کسی امد و هم نشینت شد در چشمانش باید رد اسمان رد خدا باشد و باید برایش از من گذشت تا به ما رسید... روز وصال...
ما را در سایت روز وصال دنبال می کنید

برچسب : هر دوره گردی لیلی نیست, نویسنده : 3rozevesalf بازدید : 142 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 19:05

احتمالا یا شاید ناگزیر، در زندگی لحظه‌ای می رسد که دیگر هیچ چیز خوب نیست، دیگر هیچ چیز مطلوب نیست. این بدحالی گاهی دلیل خارجی دارد، مانند طلاق، ورشکستگی، بیماری شدید یا بدبیاری‌های گوناگون. گاهی هم منشأ آن درونی است و از خویشتن برمی‌خیزد که بسیار بدتر است، چرا که بهانه‌ای برای توجیه آن وجود ندارد. همه چیز در خارج خوب است. موفقیت حاصل است اما در درون احساس شکست باقی مانده و انگار سررشته زندگی از اختیار خارج شده است. این احساس می‌تواند به شکل یک غم بزرگ، خستگی شدید، تحریک پذیری فزاینده یا بی میلی به زندگی تجلی کند. به قول لئونارد کوهنِ شاعر، احساس می‌کنیم با «شکستی لایزال» روبرو هستیم. احساسی که نمی‌توانیم آن را در درون خود نابود کنیم. احساسی که  ما را می دَرد، خراب می‌کند و زندگی‌مان را قطعه قطعه می‌کند.در این هنگام، وسوسه‌ی بزرگ ایفای نقش قربانی و متهم کردن دیگرانی همچون والدین، فرزندان و حتی حاکمیت بروز می‌کند. به خود می‌گوییم قاعدتا کسی نباید به خودی خود خوشحال یا بدحال شود و در این وضعیت غم انگیز دیگران هم نقشی دارند. اما با نگاه به درون خودمان می‌توانیم این تصویر را وارونه کنیم. بل روز وصال...
ما را در سایت روز وصال دنبال می کنید

برچسب : قربانی دیگرانیم و جلاد خویش,قربانی دیگرانیم و جلاد خویش pdf,قرباني ديگرانيم و جلاد خويش, نویسنده : 3rozevesalf بازدید : 146 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 19:05

مجنون در مکتب خانه پشت سر لیلی نشسته بود.استاد سوالی رااز لیلی پرسید ، لیلی جوابی نداد ، مجنون از پشت سر آهسته جواب را در گوش لیلی گفت اما لیلی هیچ نگفت .استاد دوباره سوال خود را پرسید و باز مجنون در گوش لیلی و باز لیلی هیچ نگفت و بعد از بار سوم استاد لیلی را خواند و چوب را بر پای لیلی بست و او را فلک کرد. لیلی گریه نکرد و هیچ نگفت. بعد از کلاس ، لیلی با پای کبود لنگ لنگ قدم بر می داشت که مجنون عصبانی دستش را بر بازوی لیلی زد و گفت: دیوانه ، مگر کر بودی که آنچه را به تو گفتم نشنیدی و یا لال که به استاد نگفتی . لیلی اشکش در آمد و دوید و رفت .استاد که شاهد این منظره بود پیش رفت و گوش مجنون را کشید و گفت : لیلی نه کر بود و نه لال ، از عشق شنیدن دوباره صدای تو ، فلک را تحمل کرد و دم بر نیاورد ،اما از ضربه اهسته دست تو اشکش در آمد ، من اگر او را به فلک بستم استادش بودم و حق تنبیه او را داشتم اما تو عشق او بودی و هیچ حقی برای سرزنش کردنش نداشتی . مجنون کاش می فهمیدی که لیلی کر شد تا تو باز گویی روز وصال...
ما را در سایت روز وصال دنبال می کنید

برچسب : لیلی و مجنون,لیلی و مجنون چت,لیلی و مجنون نظامی, نویسنده : 3rozevesalf بازدید : 127 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 19:04

قطعا شغل، نگرانی و گرفتاری، به وفور در سراسر زندگی همه وجود دارد. اما اگر تمام خواهش ها به محض برانگیخته شدن برآورده شوند، انسانها چگونه در زندگی خود مشغول باشند و وقت خود را بگذرانند؟ تصور کنید نژاد بشر به مدینه فاضله نقل مکان کند، جایی که هرچیزی خود به خود به ثمر برسد و کبوتران درحین پرواز بیدرنگ کباب شوند، جایی که هرکس فورا محبوب خود را پیدا کند و در حفظ و نگهداری او هیچ مانع و مشکلی نداشته باشد. انسانها از دلزدگی خواهند مرد، یا خود را حلق آویز خواهند کرد، یا شاید با هم بجنگند، یکدیگر را خفه کنند یا بکشند. بنابراین دچار رنج و درد بیشتری از آنچه اکنون طبیعت برای آنها مقرر نموده، خواهند شد. آرتور شوپنهاور روز وصال...
ما را در سایت روز وصال دنبال می کنید

برچسب : سخنان نغز,سخنان نغز بزرگان,سخنان نغز دکتر شریعتی, نویسنده : 3rozevesalf بازدید : 122 تاريخ : شنبه 20 آذر 1395 ساعت: 19:04